رونیکارونیکا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 15 روز سن داره

رونیکا انرژی مثبت مامان و باباش

بابا عمار مامان ماطی رونیکا و کیاشا

عزیز کوچولو قدمت توی وجودم مبارک

خدایا نمیدونم با چه زبونی شکر بگم وسایلت کنم خدایا همیشه بهترین در بهترین زمانها بهم دادی شکر میگم و سجده میکنم خوبیهایت،ای خدا ممنونم،همونجورم که خواستم. روز پدر  بابا عمار قافل گیر کردیم خدایا شکرت، امروز پنج هفته هستم با توجه به ماشین حساب بارداری،خیلی بیبی گذاشتم به نسبت. رونیکا سه برابر گذاشتم و مثل رونیکا دوبار از تست بتا دادم اولین بار جمعه 96/1/18یکی دیگه عمار دبی بود رفتم با مریم از دادم واین بار303در تاریخ96/1/23خداوند سپاسگذارم،مچکرم  همون روز خونه مامانینا بودم همه فهمیدن و خوشحال شدن اما دوست دار این یکی داداشی باشه خدایا تو میدونی منم همونو میخام که تو میدی و میخای ته قلبم میدونی،خیلی دلم میخاد دوقلو باشه یکی دختر و ی...
26 فروردين 1396

خدایا شکرت برای بار دوم. مادر شدنم

نمیدونم چیه حسش عالیه اما ته ته دلم حال غریبه، افتخار میکنم به وجودم اما ی جورای تو خدم غرق فکر و خیالاتی،دوست دارم عزیزم نمیدونم چیه دختری یا پسری، اول که سالم. باشی دووم اینکه دوست دارم دوتای باشین ی دختر و یک پیر خیلی مسرت بخشه،واما،،،، سه شب پیش باز از ته دلم از خدا خواستم اومدنتو،و خدا باز و باز و باز لطفش شامل کرد، از همه چیز که بگذریم اینکه بازم ماه رجب بابا فهمید که بابا داره میشه خیلیخشکله اما یک مضطرب هست ی جورای،بي تست گذاشتم با توجه به تاریخ قبلی ماه پیش میشد چهار روز قبل از پری،با نهایت تعجب یک حاله دیدم اونم فقط خدم تا مدتها نگاهش کردم چشماش درد گرفت خابیدم صبح زود آهسته بیدار شدم و تست دوم،باز هم همون حاله،خیلی کمرنگ،شبیه تو...
18 فروردين 1396
1